اولین جلسه ی کلاس بود، استاد اسامی بچه ها را یکی یکی می خواند، رسید به اسم «بارانه». شخص مورد نظر را که پیدا کرد پرسید: واسه چی بارانه؟ دختر جواب داد: واسه اینکه روز تولدم بارون میومده ! برادر اهل دلی از ته کلاس گفت: خوبه اون روز آفتابی نبوده
.
.
.
تو روم یاهو دختره به من میگه اهل کجایی؟ میگم: مشهد ... میگه مشهد کجاست؟ میگم: امام رضا... میگه نمیشنایم .. میگم: تو کجایی؟ میگه: آلمان... میگم چند ساله رفتین... میگه 2 ساله ـ
.
.
.
گشت امنیت اخلاقی(!) بهمون گیر داده, میخواد ماشینو ببره پارکینگ. دوستم با اعتماد به نفس و طلبکارانه رفته جلو به پلیسه میگه: مارو ول کن بریم، میدونی من کی ام؟ نه، میدونی من کی ام؟ پلیسه میگی کی ای؟ رفیقمون میگه: من نوکر پدرتم! مارو ول کن بریم! و جالب اینکه ولمون کرد :)) ا
قابلی نداشت...
عجب آدمایی پیدا میشن!!
منظورت دقیقا کدوم بود؟؟!!!!
افرین بالاخره شدی همون مونا خودمون دومیشو تا حالا نخونده بودم واقعا بعضیا همینجورین!جووووووو گیرن!
بعله دیگه...
خخخخخخخخخخخخ.چه عجب حال و هوا عوض شد
دو قطبی ام دیگه:)
یادت باشه اولین نظر این پستو من گذاشتم
هه هه شتر در خواب بیند پنبه دانه نه دخترم دیر جنبیدی
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
+نظرت تایید شد
چه عجب...
اولیه خیلی باحال بود بقیه هم خوب بودن
میسی
خواهش میکنم
خیلی خنده دار بوووووود
قابل نداشت
خجالت ندین حالا
اولى باحال بود!
خییلی با حال بود
قابل نداشت