☺...سه نقطستان...☺

به سراغ من اگر می آیی،تو سه نقطستانم!!! اینجا سه نقطستان،صدای جمهوری دل

☺...سه نقطستان...☺

به سراغ من اگر می آیی،تو سه نقطستانم!!! اینجا سه نقطستان،صدای جمهوری دل

سفره هفت سین

دوستان عزیز لطف کنین از سفره هفت سینتون عکس بگیرین و اونو آپلودش کنین و آدرسشو برام تو نظرا بذارین  یا این که به ایمیل خودم یا این ایمیل :ninja.turtle89@yahoo.com بفرستید تا بذارم تو وبلاگم و با سفره های قشنگتون وبلاگ منم حال و هوای عید بگیره

حالا همه باهم:

تولده عید شما مبارک،تولده عیده شما مبارک


هفت سین خودمون:(همش دسترنج خودمه)



هفت سین مهتاب اینا:



هفت سین فرشته اینا:




هفت سین مبینا اینا:

داستان آرایشگر و مرد

مردی برای اصلاح به آرایشگاه رفت در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در مورد خدا صورت گرفتآرایشگر گفت:من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد
مشتری پرسید چرا؟
آرایشگر گفت : کافیست به خیابان بروی و ببینی مگر میشود با وجود خدای مهربان اینهمه مریضی و درد و رنج وجود داشته باشد؟ 
مشتری چیزی نگفت و از مغازه بیرون رفت به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد مردی را در خیابان دید با موهای ژولیده و کثیف با سرعت به آرایشگاه برگشت و به آرایشگر گفت : می دانی به نظر من آرایشگر ها وجود ندارند! 
مرد با تعجب گفت :چرا این حرف را میزنی؟ من اینجاهستم و همین الان موهای تو را مرتب کردم.
مشتری با اعتراض گفت : پس چرا کسانی مثل آن مرد بیرون از آریشگاه وجود دارند؟
آرایشگر گفت : آرایشگر ها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نمیکنند.
مشتری گفت : دقیقا همین است خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نمیکنند .برای همین است که اینهمه درد و رنج در دنیا وجود دارد...

حکایتی از مولانا

پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد.
از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد : ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.
پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت :
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز

آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است !
پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود...
نتیجه گیری مولانا از بیان این حکایت:‌
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه

تنها راه تغییر عادتها، تکرار رفتارهای تازه است

لغت نامه طنز فارسی به فارسی


 
طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ
کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب
بالماسکه : آن چیز برای ما است (در زبان قمی)
مترو:تلفیقی از کنسرو ، چرخ گوشت ، بوی بد و قطار
مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج
فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز .
مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.
روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون .
تجربه: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند .
مهندس : به کسی میگویند که همیشه در کارها گند میرند .
پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است.
شِنبِمِه : وقتی شن های لب دریا به یک قمی چسبیده باشد .
کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است.
دانشگاه: یک دوره چهارساله که ازش چیز بیشتری یادم نمی آید .
طراز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید .
قابل اجتناب: دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد .
لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است .
اعصاب : چیزیست که هیچکس ندارد ولی توقع دارند تو داشته باشی.
خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد.
بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.
لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد.
عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است.
مالیات: می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند.
منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند.
قبر: مکانی برای استراحت متوفی تا وقتی که سر و کله یک باستان شناس پیدا شود.
بیماری خوشخیم: یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید.
هر ننه قمری : کلمه ای عمده ی ایرانیان از آن برای خطاب کردن سایرین استفاده میکنند
بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به گاف رفته است.
گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکارچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند .
زن همسایه : موجودی که ساعت ها دم در حرف میزند اما داخل نمیاد چون دیرش میشود .
رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر
ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟
پیری: وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود.
صداقت: حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید.
هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند .
جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود.
و غیره: علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید.
شخصیت: آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد.
پزشک: آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد.
خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون
دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم.
فهرست خرید: لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید.
 

خدا کجاست؟؟؟

خدا کجاست؟؟؟
شب خواب دیدم.
خواب یک فرشته...
از او پرسیدم خدا کجاست؟
پاسخی نداد.
باز پرسیدم خدا کجاست؟
جوابی نداد.
گفتم فرشته با تو هستم ,خدا کجاست؟
فرشته سکوت اختیار کرد.
خسته شدم. سرم را پایین انداختم و رفتم.از دست فرشته ناراحت بودم.
ناگهان از خواب بیدار شدم.................
فردا شب فرشته دوباره به خوابم آمد.
گفت: تمام دیروز را دنبال بهترین جواب برای سوالت بودم.
آمده ام تا پاسخ بگویم.
توخدا را می توانی
در دستان گره خورده ی دو عاشق , درهنگام باران, زیر درخت نارون ببینی
وآنگاه می فهمی خداوند در تمام زیبایی ها حضور دارد.

دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود.موضوع درس درباره ی خدا بود.
استاد پرسید:«ایا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟»
کسی پاسخی نداد.
استاد دوباره پرسید:«ایا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟»
دوباره کسی پاسخی نداد.
استاد برای سومین بار پرسید:«ایا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟»
برای سومین بار هم کسی پاسخی نداد.
سپس استاد با قاطعیت گفت:
«با این وصف خدا وجود ندارد.»
یک دانشجو که به هیچ وجه با استدالال استاد موافق نبود اجازه خواست تا صحبت کند.استاد پذیرفت.دانشجو از جایش برخواست و از همکلاسی هایش سوال پرسید:
«ایا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟»
همه سکوت کردند.
«ایا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟»
همچنان کسی چیزی نگفت.
«ایا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟»
باز هم کسی پاسخ نداد.
پس دانشجو چنین نتیجه گرفت:
«استاد مغز ندارد!»

عکس نوشته های بامزه و خنده دار!

دارم میرم ایران ^-^



بابا آخه کی مجبورت کرده انگلیسی هم بنویسی !؟



اون سگه منه !



چه مدلی دوسم داری !؟



بدبخت اون بالایی !



فکرشو بکن خیلی باحال میشه



پستامینوفن ! هر ۸ ساعت یک عدد



فرار مغز ها



این منم ، وقتی بابام نمیذاره از خونه برم بیرون




شرح در عکس !




واقعیت !



واقعا



خطای دید جالب !



یه وقت فکر نکین فیله ها !



هر خونه ای باید یدونه از اینا توش باشه !



قاب برازنده گوشی های اپل !



بچه بنده خدا ببینین به چی راضیه !



دچاربحران هویت شده بدبخت !



حقیقتش دیروز یه چایی با دوستم زدیم در بدن
شمام بفرمائید چایی !



در پی انتشار عینک گوگل ، اپل هم در اقدامی بی نظیر
عینک اپل را روانه بازار کرد !



آخرین مدل لپ تاپ دل !



گاو واش!



بخشنده بودن بیشتر از آنکه توانایی مالی بخواهد ، قلبی بزرگ طلب میکند



بدبخت از امروز میره تو رژیم !



تفاوت رویا تا واقعیت



وقتی ابرو از صورت حذف بشه !



خدا هم تو خلقتشون مونده !



نههههه



حالا قرش بده ، فرش بده !



نوشابه خانواده ، به همراه نوشابه خاندان !



وسط جاده مونده بود ، گذاشتمش کنار
این دیگه عکس گرفتن داره آخه !؟



الهیییی !
اولی از راست چه زل زده به افق !



وقتی به اسبم فیش حقوقیمو نشون دادم



خطای دید جالب



دقت کنید !



اینجاست که میگن گندش بالا میاد



عزیزم ، این ره که میروی به … است !

  

چندتا جمله

با این گرونی گوشت تا چند وقت دیگه جلو پای عروس و دوماد مجبورن تن ماهی باز کنن 
.
.
.
روس ها به سیب زمینی میگن سیب زمینی
البته به زبونه خودشون ولی مطمئنم ترجمه ش همین میشه!
.
.
.
اخرش ما نفهمیدیم تو رو بوسی کردن باید دوتا بوس کنیم یا سه تا
لامصب خیلی شرایط سختیه
یهو میخوای سه تا بوس کنی طرفو
اون دو تا بوس میکنه جا خالی میده وسط جمع ضایع میشی 
.
.
.
در جوابِ کسی‌ که بهت میگه:
آدم باش حیوون !
باید بگی‌ : من آدم باشم تو تنها می مونی!!
.
.
.
با سلام
یارانه شما این ماه واریز نمیشود
شما را در پراید مشغول خوردن پسته دیده اند !
.
.
.
اسکل پرنده نیست !
در واقع انسانی‌ست که در طول عمر خود پول جمع می‌کند
و قبل از اینکه از آن استفاده کند می‌میرد !
.
.
.
ﺩﺭﺳﺘﻪ الان ﺩﺧﺘﺮﺍ ﭘﺎﺭﮎ ﺩﻭﺑﻞ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘن
ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺭ ﺯﺩﻧــــــــــــــﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﻠﺪﻥ 
.
.
.
من نمیگم به خانمها گواهینامه ندینا
فقط بی زحمت واسشون جاده جدا هم درست کنین!!
.
.
.
ﻳﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﻣﺎمانم ﺑﻬﻢ ﺷﻚ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻣﻲ ﻛﺸﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺍﻳﻴﻢ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺑﻴﺎﺩ ﻧﺼﻴﺤﺘﻢ ﻛﻨﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻇﻬﺮ ﺑﻮﺩ ﺩﺍﻳﻴﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﻭﺿﻮ ﮔﺮﻓﺖ ﻧﻤﺎﺯﺷﻮ ﺧﻮﻧﺪ ﻧﺎﻫﺎﺭﺷﻮ ﺧﻮﺭﺩ ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﺎﻛﻲ ﺍﻭﻣﺪ ﺭﻭ ﻣﺒﻞ ﭘﻴﺸﻢ ﻳﻪ ﺳﻴﺐ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ : عزیزم ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺐ ﺭﻭ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻲ؟ گفتم بله دایی گفت ﺩﻳﮕﻪ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻧﻜﺶ!!! ﺗﻮ ﻋﻤﺮﻡ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ 
.
.
.
دیشب پارک بودم
یه پسر بچه حدود ۱۰ساله داشت با ۱۰۰تا سرعت میدوید سمت دستشویی…
باباش پشت سرش میدوید
یهو لامصـــب زد پس گردنه پسره میگه بذا من برم پســـــر
مال تو بریزه میگن بچه س 
.
.
.
همیشه یه احمقی پیدا میشه
که ماشینشو جلوی پارکینگ خونه ت پارک کنه
حتی اگه خونه نداشته باشی !
.
.
.
توی حموم کلی با شیر آب گرم و سرد ور میری
تا حرارت آب مناسب بشه تا میری زیر دوش
یکی یه شیر آب گرم رو تو خونه باز میکنه حرارت آب یهو میره زیر صفر درجه
دوباره تا میآی حرارت رو تنظیم کنی
همون شیر رو میبنده زیر دوش آب پز میشی 
.
.
.
تا حالا دقت کردین
راننده تاکسی هایی که بیشتر باهات گرم میگیرن و حرف میزنن
کرایه بیشتری میگیرن و تو هم روت نمیشه چیزی بگی ؟
.
.
.
واقعا شانس آوردیم همه بیماریها رو خارجی ها کشف میکنن
و اسم خودشونو میذارن روش وگرنه مثلا بجای پارکینسون
باید میگفتیم مرض کامبیز یا درد حاج مرتضی وبرادران به غیر مجتبی 
.
.
.
خانومای عزیز ، توجه کردین
از وقتی دلار گرون شده یه خواستگار هم تلفن نزده !؟
.
.
.
تعارف که نداریم، همیشه در هر فداى سرت
یه خاک بر سرت به صورت مستتر و بالقوه وجود داره !
.
.
.
به نظر شما اگه جعبه سیاه هواپیما
در بدترین شرایط حتی خراش برنمی داره
چرا خود هواپیما رو از جنس جعبه سیاه نمی سازن !؟
.
.
.
من هروقت می دوئم که به اتوبوس برسم ولی نمی رسم
همینطور به دویدن ادامه میدم که فکر نکنن ضایع شدم:)))
یه بار سه ایستگاه دویدم 
.
.
.
بچه های الآن که سختی نمی کشن؟
ما دهنمون صاف شد انقدر دفتر خط کشی کردیم.
یارو دفتر میخره از قبل توش مشقاشم نوشته شده حتی..!!
.
.
.
اون کسانی که یک ماه رفتن خارج بعد لهجه پیدا کردن رو باید
با سیم جارو برقی نیم ساعت بزنی
بعدش لهجه شون خود به خود کم رنگ میشه !
.
.
.
یکی بیاد پوشک کودک درونمو عوض کنه
من بلد نیستم! گند زده به وجودم…!
.
.
.
ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺁﺩﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺳﺖ
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﻭﺳﻂ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺁﺩﻡ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺟﻤﻌﻪ ﺳﺖ !؟
.
.
.
کیا تو اس ام اس وقی یادشون میره املای یه کلمه چه طوریه
کل اس ام اسا عوض میکنن !؟
.
.
.
دقت کردین فیس و افاده ی منشی دکترا از خود دکترا بیشتره ؟
میخواد یه کلام جواب بده
انگاری ازش خواستن سوراخ لایه اوزون رو بدوزه !!! والااا …
.
.
.
از همین تریبون میخوام از کسانی که به خانم ها
گواهینامه رانندگی اعطا میکنند تشکر کنم
چون موجبات خنده و تفریحات سالم ما رو فراهم میکنند !
.
.
.
ملت میرن آتلیه عکس میگیرن
نیم کیلو فتوشاپ رو صورتشون خالی میکنن
بعد وقتی میری از نزدیک میبینیشون
قصر رویاهات تبدیل میشه به یه همکف ۴۰ متری
.
.
.
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﺮﺷﯽ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻩ
ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﺣﻤﻮﻡ ﺑﻘﯿﻪ ﭼﯿﺰﺍ ﺭﻭ ﺳﺎﻃﻮﺭﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺗﻮﺵ |:
.
.
.
چرا زنا دکتر زنان دارن، کودکان دکتر اطفال دارن!
ولی مردا دکتر مردان ندارن؟؟؟ این تبعیض جنسیتی نیست واقعا ؟؟؟
.
.
.
وقتی مادرت تو رو در حالِ سیگار کشیدن ببینه
تازه میفهمی سرطان یکی از کوچیک ترین مضراتِ سیگاره 
.
.
.
انـجـام دادن هـر حماقتـی اسمـش پـایه بودن نیـــــست!
حـتی شـما دوســــــت عــزیــز!
.
.
.
آخر نفهمیدیم : لب تاب؟ لپ تاپ؟ لپ تاب؟ یا لب تاپ؟:/
.
.
.
پیدا کردن یه پسر وفا دار
از پیدا کردن
یک مارمولک پرنده ی ..سخن گوی..سرخابی..تو اقیانوس آرام ..سخت تره..!
.
.
.
ایرانسلم دیگه ترکم کرد
اس ام اس داده اگه دلت نمی خواد دیگه باهات باشم
عدد ۲ را به ۵۰۰۵ ارسال کن

با دیدن این عکس و پاسخ دادن به راحتی شخصیت خود را مشخص کنید

[تصویر: shakhsiyat.jpg]



تابلویی که در عکس می‌بینید جاده‌ای را نشان می‌دهد که به یک خانه منتهی می‌گردد. این صحنه چه چیزی کم دارد؟
- یک درخت
- یک آبگیر (برکه)
- آدمها
- یک تکه ابر
- یک ماشین
.
.
.
.
.
.
درخت:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید رشد معنوی خودتان است.
یک آبگیر برکه:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید داشتن یک رویا است.
آدم ها:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید رابطه داشتن با افراد دیگرست.
یک تکه ابر:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید دوستتان است.
یک ماشین:
در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید پول است

آینه پرسید...


آینه پرسیدچرادیرکرده است؟
نکند دل دیگری او را اسیر کرده است؟
خندیدم و گفتم اوفقط اسیر من است
تنهادقیقه ای تاخیر کرده است
گفتم امروز هوا سرد شده است
شاید قرار تغییر کرده است
خندید به سادگیم آینه وگفت احساس پاک تو را زنجیر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن مگو
گفت خوابی سالها دیر کرده است
در آینه به خود نگاه می کنم آه
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است
گفت آینه که منتظر نباش او برای همیشه دیر کرده است.

وقتی که ...


وقتی که قلب‌هایمان‌ کوچک‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود،
وقتی نمیتوانیم‌ 
اشک هایمان ‌را پشت‌ پلک‌هایمان‌ مخفی کنیم‌ 
و 
بغض هایمان ‌پشت‌ سر هم‌ میشکند ...


وقتی احساس‌ میکنیم
بدبختیها بیشتر از سهم‌مان‌ است
و رنج‌ها بیشتر از 
صبرمان ...
وقتی امیدها ته‌ میکشد
و 
انتظارها به‌ سر نمیرسد ...
وقتی طاقتمان تمام‌ میشود
و تحمل مان‌ هیچ ...


آن‌ وقت‌ است‌ که‌ مطمئنیم‌ به‌ 
تو احتیاج‌ داریم
و مطمئنیم‌ که‌ 
تو 
فقط‌ تویی که‌ کمکمان‌ میکنی ...

آن‌ وقت‌ است‌ که‌ تو را صدا میکنیم
و 
تو را میخوانیم ...


آن‌ وقت‌ است‌ که‌ 
تو را آه‌ میکشیم
تو را 
گریه ‌میکنیم ... 
و تو را 
نفس میکشیم ...
وقتی تو جواب ‌میدهی،
دانه ‌دانه‌ 
اشکهایمان ‌را پاک‌ میکنی ...
و یکی یکی غصه‌ها را از 
دلمان ‌برمیداری ...


گره‌ تک‌تک‌ بغض‌هایمان‌ را 
باز میکنی
و 
دل شکسته‌مان‌ را بند میزنی ...
سنگینی ها را برمیداری
و جایش‌ 
سبکی میگذاری و راحتی ...
بیشتر از تلاشمان‌ خوشبختی میدهی 
و بیشتر از حجم لب‌هایمان، 
لبخند ...


خواب‌هایمان‌ را تعبیر میکنی،
و دعاهایمان‌ را 
مستجاب ...


آرزوهایمان‌ را 
برآورده می کنی ؛

قهرها را 
آشتی میدهی

و سخت‌ها را 
آسان 

تلخ‌ها را 
شیرین میکنی

و دردها را 
درمان 


ناامیدی ها، همه 
امید میشوند

و سیاهی‌ها 
سفید سفید ...

 


مگسی را کشتم ...

مگسی را کشتم 

نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من می چرخید،

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم!!!

ای دو صد نور به قبرش بارد؛

مگس خوبی بود...

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد،

مگسی را کشتم ...!

اگر ... کنم چکار میکنی؟؟؟

اول واکنشتون رو نسبت به عمل نفر قبل بگید بعد عمل برای نفر بعد!!!
از اینجا شروع میکنم 
اگر برات تولد بگیرم چکار میکنی؟

قصه زندگی...

بیخودی خندیدیم
که بگوییم دلی خوش داریم

بیخودی حرف زدیم
که بگوییم زبان هم داریم

و قفس هامان را
زود زود رنگ زدیم
و نشستیم لب رود
و به آب سنگ زدیم

ما به هر دیواری
آینه بخشیدیم
که تصور بکنیم
یک نفر با ماهست

ما زمان را دیدیم
خسته در ثانیه ها
باز با خود گفتیم
شب زیبایی هست!

بیخودی پرسه زدیم
صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم
سهممان کم نشود

ما خدا را با خود
سر دعوا بردیم
و قسم ها خوردیم
ما به هم بد کردیم
ما به هم بد گفتیم

بیخودی داد زدیم
که بگوییم توانا هستیم
بیخودی پرسیدیم
حال همدیگر را
که بگوییم محبت داریم
بیخودی ترسیدیم
از بیان غم خود
و تصور کردیم
که شهامت داریم

ما حقیقت ها را
زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم
که زرنگی کردیم

روی هر حادثه ای
حرفی از پول زدیم
از شما می پرسم
ما که را گول زدیم ؟!

ده قانـون کلـی بـرای زنـدگی


 قانون یکم

به شما جسمی داده شده. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، باید بدانید که در طول زندگی در دنیای خاکی با شماست.
 قانون دوم

در مدرسه‌ای غیر رسمی و تمام وقت نام‌نویسی کرده‌اید که "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درس‌ها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، پس بهتر است به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرح‌ریزی کنید. قانون سوم

اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یک سلسله دادرسی، خطا و پیروزی‌های گهگاهی، آزمایش‌های ناکام نیز به همان اندازه آزمایش‌های موفق بخشی از فرآیند رشد هستند. قانون چهارم

درس آنقدر تکرار می‌شود تا آموخته شود. درس‌ها در اشکال مختلف آنقدر تکرار می‌شوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید می‌توانید درس بعدی را شروع کنید، بنابراین بهتر است زودتر درس‌هایتان را بیاموزید. قانون پنجم

آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست که در آن درسی نباشد. اگر زنده هستید درس‌هایتان را نیز باید بیاموزید. قانون ششم

قضاوت نکنید، غیبت نکنید، ادعا نکنید، سرزنش نکنید، تحقیر و مسخره نکنید، وگرنه سرتان می آید. خداوند شما را در همان شرایط قرار می‌دهد تا ببیند شما چکار می‌کنید. قانون هفتم

دیگران فقط آینه شما هستند. نمی‌توانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنکه منعکس کننده چیزی باشد که درباره خودتان می‌پسندید یا از آن بدتان می‌آید. قانون هشتم

انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این که با آنها چه می‌کنید، بستگی به خودتان دارد. قانون نهم

جواب‌هایتان در وجود خودتان است. تنها کاری که باید بکنید این است که نگاه کنید، گوش بدهید و اعتماد کنید. قانون دهم

خیرخواه همه باشید تا به شما نیز خیر برسد.

به جایی از زندگی رسیدی میفهمی که:


به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده ...

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏بره و از میانشون می‏گذره از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر دنیاست.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
از درد های کوچیکه که آدم می ناله؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال می شه.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اگر بتونی دیگری را همونطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو کاملا واقعیه.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
کسی که دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش.


و بالاخره خواهی فهمید که :

همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود" هست.

یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم"هست.

قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" هست.

مقداری خرد پشت "چه میدونم" هست.

و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" هست.

با ترس هایتان زیبا برخورد کنید

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد… 

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد. 


بعد از ظهر که شد، ‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت. 

مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد. 

اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او می‌ایستاد ، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می‌شد. 

زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می‌کنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟ 

دخترک پاسخ داد: من سعی می‌کنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می‌گیرد

دقت کردین وقتی حقیقت رو می دونین،گوش دادن به دروغای طرف مقابل چقدر لذت بخشه؟!



ملت تو ایمیل های عاشقانه؛
به درجاتی رسیدن که ابو سعید ابالخیر تو عرفان نرسیده بود

جام جم اذان لس آنجلس پخش میکرد،
بابا بزرگم خونه مون بود،پرسید: اذانه اهوازه؟
گفتم نه بابا! لس آنجلسه!
میگه :همین دیگه! اگه شعور داشتی با اذان شوخی نمیکردی ..!


به بابا میگم میخوام برم سمت گیاهخواری، نظرت چیه؟!
بابام: آفرین، خیلی هم خوبه، مگه تو چیت از بـُـز کمتره؟!!

والا ما بچه بودیم همش اون خانوم مجری مهربونه بودا خانوم رضایی!میگفت: شما… مام میگفتیم: ما؟میگفت: بعله شما که نزدیک تلویزیون نشستی، یکم برو عقبتر بشین!مام میرفتیم عقب! بعد میگفت: یکم عقبتر!آقا مام تا نزدیکیهای در ورودی میرفتیم عقب که نکنه لج کنه کارتون نشون نده..!یعنی یه همچین اسکولای دوست داشتنی ای بودیم ما..! 


دوست عزیز، در هنگام دروغ گفتن حداقلِ شعور را برای مخاطب خود متصور شوید ! 
مچکرم …! 


ایرانسل اس ام اس داده مشترک گرامی ۵۰۰کیلوبایت هدیه ما به شما استفاده اینترنت رایگان ! 
مدت اعتبار ۳۰ روز !!!! 
یا ما خیلی اوسگولیم ! 
یا اونا خیلی اوسگلن ! 
یا میخواستن شوخی کنن ! 
یا نمیفهمن ۵۰۰ کیلوبایت ینی چی ! 
یا نمیفهمن اینترنت ینی چی ! 

بعضی وقتا شنیدن یه 
” بگو ببینم چه مرگته ” 
از یه رفیق خیلی بیشتر از حرفای کلیشه ای 
“عزیزم چی شده” 
بیشتر میچسبه….! 

دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره، تا میایی خمیازه بکشی یارو میگه الو! 


دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مسئله خاصی نیست 
مسئله خاص از اونجا شروع میشه که : سوسکه ناپدید میشه… !! 


من موندم این مخترع نون تافتون چه فکری کرده این همه سوراخ گذاشته رو این نوون؟؟؟ 
یه لقمه درست حسابیم نمیشه گرفت همش نشت میکنه! 


فقط یه ایرانی میتونه بعد از شنیدن صدای پیغامگیرِ تلفن بگه “عِـه رفت رو پیغامگیرشون” و سریعاً تلفن رو قطع کنه !! 


بعضی آهنگها هستن که گوش میدی میگی 
“من کی زندگیمو واسه این تعریف کردم که این از روش آهنگ ساخته؟؟ 



ادامه مطلب ...

تبریک

کسب مقام اول در جام جهانی کشتی آزاد را به تمامی ایرانی های دنیا تبریک میگم