☺...سه نقطستان...☺

☺...سه نقطستان...☺

به سراغ من اگر می آیی،تو سه نقطستانم!!! اینجا سه نقطستان،صدای جمهوری دل
☺...سه نقطستان...☺

☺...سه نقطستان...☺

به سراغ من اگر می آیی،تو سه نقطستانم!!! اینجا سه نقطستان،صدای جمهوری دل

خلاصه ای از سر گذشت هری پاتر

خلاصه ساختار کلی داستان بدین‌گونه‌است که هری پاتر پسر یک مادر و پدر جادوگر است که آن دو هنگام یک سالگی او توسط «لرد وُلدِمورت» خبیث کشته شده‌اند. اما او به دلیله انکه مادرش درمقابل نفرین ایستاد در برابر نفرین مرگبار ولدمورت زنده می‌ماند و این نفرین فقط اثری صاعقه مانند بر پیشانیش به جا می‌گذارد. هری با خاله و شوهر خاله‌اش که هیچ کدام جادوگر نیستند و در اصطلاحمشنگ (Muggle) نامیده می‌شوند، بزرگ می‌شود و از گذشته خودش اطلاعی ندارد تا این که در سن یازده سالگی وقتی نامه پذیرش از مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز را دریافت می‌کند متوجه می‌شود که دنیای دیگری در همین دنیای عادی ما وجود دارد که او در آنجا بسیار مشهور است. هر کدام از کتابهای هری پاتر در واقع به ماجراهای یک سال او در دنیای جادوگری و مدرسه محبوبش می‌پردازد. او در آن مدرسه دوستان خوبی مثل رون ویزلی وهرماینی گرینجر پیدا می‌کند و همچنین در طی کتابها بیشتر از گذشته خودش آشنا می‌شود و همواره مورد لطف و حمایت مدیر مدرسه آلبوس دامبلدور قرار می‌گیرد. بر اساس یک پیشگویی یا هری باید «وُلدمورت» را از بین ببرد یا «ولدمورت» باید هری را از پیش رو بردارد و هیچکدام با وجود دیگری قادر به زندگی نخواهند بود و سیر صعودی داستان هم بر همین اساس است و هر دو شخصیت به دنبال از بین بردن یکدیگرند.

نظرات 13 + ارسال نظر
مهتاب گله 1391/07/06 ساعت 11:13 ق.ظ

مرسی دختر خوب ممنون کیف کردم

خواهش می کنم
همین جا بهم قول بده که پنجشنبه که نیستم با پریسا حرف بزنی

مهتاب گله 1391/07/09 ساعت 02:49 ب.ظ

بله؟؟؟اصلانماینو گذاشتی بخاطر اینکه من باهاش حرف بزنم؟?بعد هم در حد نخودی حرف میزنیم کهدیگه هم اصرار نکن راه نداره

نخیرم اینو که به خاطر روی ماه خودت گذاشتم
اما سعی کن بیش تر از یه تخود باهاش حرف بزنی

پریسا 1391/07/11 ساعت 06:42 ب.ظ

بابا تنوعیکی منو بگیره
تند زود سریع میری پریچهرو ایمیل میکنی . حالیته؟
در ضمن تو مسایلی که به تو کوچکترین ارتباطی نداره دخالت نکن عزیزم

ساکت شو ببینم بچه پرو خیلی هم به من مربوطه
الان می رم mailمی کنم

مهتاب گله 1391/07/12 ساعت 04:28 ب.ظ

واقعا؟هیچ وقت باورم نمیشد این حرفو از زبون تو بشنوم
باشه یک نخود و نیم چطوره؟

حالا باورت شد؟؟؟؟؟؟
یه نخود ونیم چیه یه عالمه باید حرف بزنی

مهتاب گله 1391/07/13 ساعت 03:05 ب.ظ

آره باورم شد
به خدا یک نخو و نیم خیلی زیاده

کجاش زیاده؟؟؟؟

مهتاب گله 1391/07/15 ساعت 04:50 ب.ظ

خیلی هم زیادهحرف نباشه

نه کمه

مهتاب گله 1391/07/16 ساعت 03:25 ب.ظ

من کم و زیادیشرو معلوم میکنمگفتم حرف نباشه دیگه...

من تعیین می کنم

مهتاب گله 1391/07/17 ساعت 04:30 ب.ظ

تو بوووووووووووووووووووووووووق اصلا بووووووووووووووووووووووووووق دیگه هم بوووووووووووق اگر یکبار دیگه بووووووووووووووووووووق فهمیدی چی گفتم؟?

خودت فهمیدی چی گفتی که من بفهمم؟؟؟

یگانه 1391/07/20 ساعت 10:22 ب.ظ

مممممممممممممممممممممممممممنون!!!!!!!!در ضمن اسمش هرمیون گرنجره نه هرماینی گرنجر

خو حالا

مهتاب گله 1391/08/23 ساعت 01:19 ب.ظ

یگانه تلفظ بریتیشی هرمیون همون هرماینی است

[ بدون نام ] 1391/08/26 ساعت 12:03 ب.ظ

شروع نکن خواهشن

مهتاب جوجو 1391/08/27 ساعت 03:23 ب.ظ

چشم

آفرین

Hany 1392/03/12 ساعت 07:43 ب.ظ

مونا الآن چند تا عکس از هرى پاتر برات مى فرستم همه کیف کنن تو هم حتماً باید بذاریشون!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد