☺...سه نقطستان...☺

☺...سه نقطستان...☺

به سراغ من اگر می آیی،تو سه نقطستانم!!! اینجا سه نقطستان،صدای جمهوری دل
☺...سه نقطستان...☺

☺...سه نقطستان...☺

به سراغ من اگر می آیی،تو سه نقطستانم!!! اینجا سه نقطستان،صدای جمهوری دل

دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود.موضوع درس درباره ی خدا بود.
استاد پرسید:«ایا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟»
کسی پاسخی نداد.
استاد دوباره پرسید:«ایا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟»
دوباره کسی پاسخی نداد.
استاد برای سومین بار پرسید:«ایا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟»
برای سومین بار هم کسی پاسخی نداد.
سپس استاد با قاطعیت گفت:
«با این وصف خدا وجود ندارد.»
یک دانشجو که به هیچ وجه با استدالال استاد موافق نبود اجازه خواست تا صحبت کند.استاد پذیرفت.دانشجو از جایش برخواست و از همکلاسی هایش سوال پرسید:
«ایا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟»
همه سکوت کردند.
«ایا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟»
همچنان کسی چیزی نگفت.
«ایا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟»
باز هم کسی پاسخ نداد.
پس دانشجو چنین نتیجه گرفت:
«استاد مغز ندارد!»

نظرات 5 + ارسال نظر
مبینا جوووووون 1392/01/04 ساعت 12:32 ق.ظ

ایول چه جوابی داده دانشجویه.
افرین

مبینا جوووووون 1392/01/04 ساعت 12:37 ق.ظ

دقت کردی از وقتی من اومدم وبلاگت دوباره بازدید کننده هاش زیاد شده.
از بس که من خوش قدمم

معلومه که شما خوش قدمی عزیزم

سحرناز 1392/01/05 ساعت 02:14 ب.ظ

به به....
لذت بردم دست تمام دانشجویان خوش زبان درد نکنه....

بله بله بله...

خیلی بدی مونا . دیگه نمیای پیشم یا میای و ۷،۸ تا نظر خوب میذاری یا ...

mahtab 1392/01/08 ساعت 10:17 ق.ظ

آورین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد